بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

بهراد بهترین هدیه خداوند

پايان 19 ماهگی

سلام دوستان عزيز واقعا شرمنده هستم كه اينقدر تأخير داشتم ميدونم از دستم شاكي هستين خصوصاً بهراد جان وقتي بزرگ بشه و ببينه كه من كم‌كاري كردم از دستم شاكي ميشه ولي امروز يه روز خوبه پسرم از فردا وارد 20 ماهگي ميشه هورااااااااااااااااا جشن و سرور داريم بچه‌هاي عزيز راستي پسرم خيلي خيلي بانمك و بامزه شده از روزهاي قبل خوشگل‌تر و فلفلي‌تر چند وقت پيش تولد عمه جونش بود عمه منيژه كه عكساشو براتون ميذارم عكساي جديد بهراد هم توي اين مدت كه بزرگ‌تر شده رو براي دوستان و اعضاء وبلاگ بهراد جون ميذارم. قربونش برم خيلي به من وابسته شده و مدام لباي منو ميبوسه و منو بو ميكنه اين كاراش منو مست ميكنه يه وقتايي كه شيطونياش سربه فلك ...
15 مهر 1392

كسب رتبه‌هاي قهرماني بهراد جان

دوستان عزيزم به دليل مشغله كاري زياد نميتونم آپ بشم پس به بزرگواري خودتان مرا ببخشيد، طي چند ماه گذشته آتليه سها و نيني وبلاگ جشنواره‌اي گذاشتن كه بهراد جان هم توي اين مسابقات شركت كرد و مقام‌هاي زير را كسب كرد و ما را بسي خوشحال، از تمامي دوستان نيني‌وبلاگي، همكاران عزيزم، همكاران همسر گراميم، دوستان من و سجاد، خانواده من و خانواده بابا سجاد كمال تشكر و قدرداني را ميكنم كه براي پسر من وقت و زمان گذاشتن و راي اعتماد دادن اميدوارم كه اين شايستگي رو بتونيم همراه با بهراد عزيزم جبران كنيم. رتبه 607 ، تعداد آراء 48 نفر جشنواره نيني شكمو *************************************************** و اما رتبه 20 آتليه سها جشنوا...
23 مرداد 1392

18 ماهگی بهراد جان مبارک

دوستان عزيز سلام  من اومدم ولي تو رو خدا قبل از هر كاري و دادن هر بد و بيراهي بي‌زحمت به حرفام گوش بدين پسر نازنينم كه ديروز 18 ماهه شدي و امروز و در حال حاضر كه دارم مينويسم بردنت كه واكسنت و بزنن مادر برات بميره قربونت برم منو ببخش يه وقتايي خيلي خسته ميشم از سركار كه برميگردم حس و حال عكس گرفتن رو ندارم اين براي پسرم و اما همانطور كه خدمت بعضي از دوستان عرض كرده بود از طريق پيام‌ تنبلي بسيار زيادي بر من غلبه كرده بود و شايد هم نگرفتن عكس در اين چند وقت از پسر نازم بود به هر حال به بزرگواري خودتان ببخشيد شرمنده همه دوستان شدم كه برام پيام گذاشتن ولي پاسخي داده نشد از همين جا تشكر ويژه دارم خدمت تك تك دوستان خوب خ...
16 مرداد 1392

سومين سالگرد عقد مامان مژده و باباسجاد

روز چهارشنبه 19 تير سومين سالگرد عقدم رو جشن گرفتم  يه كيك درست كردم و با پسر و همسرم نوش جان كرديم و به ياد اونروز يعني 19 تير89 كيك رو خورديم يادش بخير خيلي روز قشنگ و زيبايي بود.  اينم كيكي كه خودم درست كردم. اين عكس هم بهراد جون از خودش گرفت. ...
22 تير 1392

كيك 17 ماهگي بهراد

ديروز پسرم وارد 17 ماهگي شد و ما را بسي خوشحال كرد و من به يمن اين روز عزيز و شاد با عجله بسيار فراوان بعد از اينكه از سركار اومدم كيك درست كردم چون بعد از اون بايد ميرفتيم خونه مامان شهناز براي تولد مهرداد خلاصه اينجوريا شد.كه تا ساعت 12 شب ما اونجا بوديم و الان خيلي خسته هستم به زور دارم مطلب مينويسم. اينم عكساش توي عكس بالايي پايين سمت راست عكسو مشاهده كنيد بعد از اينكه كل وسايلي كه توي كشوي ميز تي وي بود رو درآورده و رفته روي مبل لم داده و منه بيچاره بايد هر روز اين وسايلو جمع كنم و بذارم سرجاش. اينجا هم قربونش برم تا لب تابو ميارم سريعاً ميره و مثلاً با دكمه‌هاش تايپ ميكنه و كل برنامه‌ها رو يا پاك ميكنه ي...
17 تير 1392

بازم تفلددددددددددد هوراااا

امروز دو تا مناسبت بسيار عزيز كه يكي از اون يكي عزيزتر اول از همه تفلده هههههههههههه عمو مهرداد(عموي بهراد، برادر سجاد، و برادرشوهر عزيزم) كه اميدوارم مباركش باشه و بعد از اون درا درا درا درا درا 17ماهگيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي بهراد جونهههههههههههههههههههههههههههه هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا مبارك باشهههههههههههههههههههههههههههههه اين جشن و سرور امروز توي خونواده صحرانورد شادي و خنده دو چندان ميشششششششششششششششششششششه اين تبريك از طرف بهراد به عموش: عمممممممممممم ...
16 تير 1392