اولين يلدا با بهراد
روز چهارشنبه من مرخصي گرفتم تا هم يه استراحتي به خودم دادم باشم و هم بهانهاي باشه براي تداركات شب يلدا. البته ناگفته نماند من براي اينكه عدالت برقرار بشه شب قبلش به خونه پدرم رفتم و يلدا رو يكروز جلوتر با خانوادهام برگزار كرده باشم و روز يلدا هم به خونه باباي همسر رفتيم. نميگم خيلي خوش گذشت نميدونم چرا يلداي سال 89 بيشتر به من خوش گذشت آخه من زياد از شلوغي خوشم نمياد پسرم بهراد هم به خودم رفته تا يه كم دورش شلوغ ميشه ناآروم ميشه. بگذريم من كه عشق دسر و هنرهاي ديگه رو دارم شب يلدا باز هم بهانهاي شد كه دست به كار بشم البته همه ميدونن كه من روزهاي عادي هم دست از اين هنرمنديمبرنميدارم چند نوع دسر و بيسكويت درست كردم دسر مخصوص شب يلدا، بيسكويت هندونهاي و ژله در پوست پرتغال كه عكساشو براتون ميذارم.البته يه سري فال حافظ در كاغذهاي جداگانه درست كردم و با روبان تزئين كردم و به همه يكي تعارف كردم.اميدوارم كه شب يلدا به همه خوش گذشته باشه