يه مامان فعال
سلام دوستان عزيز شايد خيليها از جمله مامان پرهام كه چند روز پيش جلوي منو گرفت و گفت تنبل فكر كنيد كه من واقعاً تنبل شدم كه به وبلاگ پسرم، اميدم، نفسم سروسامون نميدم اما باور كنين سخت درگير كارهاي تولد بهراد جان هستم
آخه پسرم الان ديگه داره 10 ماهشو تموم ميكنه و خوب همه مامانا ميدونن كه با يه بچه نميشه سريعاً همه كاراتو انجام بدي اينه كه دارم از چند ماه قبل از تولدش شروع ميكنم كه ديگه روزهاي آخر خسته نشم
آخه تمام تزئيناتشو خودم دارم درست ميكنم اينجوري نيست كه حاضر و آماده از بازار تهيه كنم ميخوام يه تولد به ياد موندني براي گل پسرم بگيرم اميدوارم كه موفق بشم
بهراد هزار ماشاا... خيلي شيطون شده ولي شيرين. اين وروجك مامان داره با كاراي بامزهاش منو باباشو از خود بيخود ميكنهيه وقتايي تو خونه كه نشستيم ميخواد جلب توجه كنه يهو قهقهههاييميزنه كه منو متعجب ميكنه از سرو كولمون بالا ميره ديگه اين تلفن و كنترل تلويزيون و ميز ال سي دي از دست آقا بهراد واي واي واي خودتون ميدونين
چهار دست و پا يا تو آشپزخونهاست يا تو اتاقشهيا زير مبله كه گير ميكنه و بايد بريم درش بياريم
يه چيزي هم بگم خيلي نازك نارنجي شده تا يه كم به خاطر كاراش نصيحتش ميكنيم چنان بغضي ميكنه كه يهو ميشه سرندي پيتي و اشكاش ميزنه بيرون
يعني از اين بچههايي شده كه نبايد از گل نازكتر چيزي بهش بگيم يا قهر كرده يا سرشو ميندازه پايين سكوت ميكنهيا اگه زيادي گير بديم صداش تا اون سر خيابون ميرهولي به شيرينكارياش كه فكر ميكنم همه اون خستگيام از تنم بيرون مياد مهم سلامتيشه كه براي من و باباش مهمه الهي همه نينيها سالم باشنديگه تقريباً تمام كاراي تولد بهراد جان و انجام دادم فقط خريدن يه سري وسايل كه ديگه اونا رو نميشه درست كرد
به هر حال اميدوارم كه تولد خوبي بتونم براش مهيا كنم