جشن دندوني بهراد
اين تعطيلات واقعاً براي من خيلي خيلي خوب بود چون روز پنجشنبه من جشن دندوني بهراد رو گرفتم و واقعاً به اين تعطيلي نياز مبرم داشتم كه به كارام برسم و دوست داشتم كه همه راضي باشند كه خدا رو شكر همه چيز عالي برگزار شد. روز پنچشنبه بهراد جان ٢٥ نفر مهمون داشت از كوچيك تا بزرگ، از چند روز قبلش متوجه شدم كه دردانه پسرم يه كم تب داره و بيتابي ميكنه و از اونجايي كه منتظر چنين لحظاتي بودم حدس ميزدم بايد به در آوردن دندونش ربط داشته باشه كه همينطور هم بود.و اين زمينهاي شد كه براش يه مهموني بگيرم و چون ايام محرمه و به خاطر اين روزهاي عزيز و به احترام آقايم حسين(ع) هيچگونه حركات موزوني انجام نگرديد.دقيقاً در بدو ورود به 11 ماهگيش جواهر من يه مرواريد تو دهنش پيدا شد
مهموني بهراد عصرونه بود از ساعت 4 شروع شد تا ساعت 7 شب، پذيرايي شامل 3 نوع ژله، ژله بستني، ژله آكواريوم و ژله خرده شيشه كه البته اين آخري اشتباهاً به جاي ژله پايه آناناس از آلورا استفاده كردم كه تيكههاي انواع ژله مشخص نبود ولي واقعاً خوشگل شد و همه پسنديدن.، انواع پودينگ: موز به همراه شكلات كه خودم در يه سري ليوانهاي كوچولو درست كردم و به بچهها دادم كه البته بزرگترها هم استقبال كردن و پودينگ كاكائويي رو براي بزرگترها درست كردم كه بازم خوششون اومد- ميوه و چاي و در آخر كيك مخصوص دندوني و آش دندوني بهراد
راستي دقيقه 90 شروع كردم به درست كردن گيفت براي بچههايي كه به همراه بزرگتراشون ميان شكل يه دندون رو درآوردم و روش نوشتم اولين مرواريد بهراد و يه شكلات هم بهش آويزون كردم كه بچهها خيلي ذوق كردن البته بزرگترها ميگفتن پس ماچي كه شرمندهاشون شدم ولي ايشاا... براي تولدش جبران ميكنم
البته اينو بگم پسرم چون از صبح مشغول كاركردن بودم نتونستم بخوابونمش و دقيقاً موقع بريدن كيك و عكس گرفتن گرسنهاش شد و خوابش ميومد و شروع كرد به گريه كردن كه ديگه نميشد ازش عكس بگيريم يه چندتايي گرفتم- البته فيلمش خيلي بهتر از عكساش بود كه خدا رو شكر تونستم يه فيلمي ازش داشته باشم
يه تشكر ويژه از همه مهموناي بهراد ميكنم به خاطر اينكه زحمت كشيدن و تشريف آوردن و بابت هداياشون هم ممنونم
عزيزجون شهناز مامان سجاد(بلوز شلوار نارنجي شماره 6)- عزيز جون عفت ماماني خودم(بلوز كلاه دار انگري برد)- خاله مژگان به همراه سينا پسرخاله بهراد(ميمون عروسكي)- عمه بزرگ بهراد منيژه(بلوز كلاهدار آستين زرد شماره 5)- عمه كوچيك بهراد سارا(بلوز و شلوار انگري برد) - زن عموي بهراد(كاپشن كلاه دار آبي)- دختر عمه پريا(مسواك)- خانم خداياري همسايه مادر شوهرم(عروسك باب اسفنجي) و خودم يه ماشين باري و باباشم كه زحمت فيلمبرداري و عكسبرداري رو كشيد بسيار سپاسگزارم