بهراد بهترین هدیه خداوند

همانطوري كه در پست قبلي گفته بودم راجع به هنرنمايي يك عدد خواهر شوهر عكسها رو براتون ميذارم ...

يادتونه پارسال يه پست گذاشتم و نوشتم منتظر يه خبر خوش باشين خيلي از دوستان و همكاراني كه با بنده در ارتباط بودن گزينه‌هايي رو گفتن براي اين خبر خوش كه هيچكدام درست از آب در نيومد اومدم خودم بگم بالاخره بهراد جونم زن‌دايي دار شد بله داداش عزيزم علي جان به سلامتي در تاريخ 21/3/93 عقد كرد و بسيوووووووووووووووووووووووووووووور ما را خوشحال و شادمان نمود خصوصاً اينكه عروس خانم خوشگل ما همكار اينجانب(خواهر شوهر ) مي‌باشند اميدوارم كه خوشبخت بشن بزنين اون دست قشنگه رو شله بزنين آههههههههههههههههههههههههههههاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا يه سري هنرمندي به خرج دادم دوستان ميدونن كه من هنرمندم (بجاي شما خودم تعريف ميكنم) و جاي حلقه ...

اين كيك رو همسر عزيزم براي روز تولدم كه 15 ارديبهشت بود خريد و منو سوپرايز كرد بهراد هم كه تا شمع روي كيك منو ديد ديگه شروع كرد به فوت كردن فكر كنم يه رب زمان برد تا آقا بهراد بيخيال فوت كردن شمع بشه اينم كيكم و اما روز پدر كه به دليل بيماري بهراد نتونستم اونروز براي همسرم  تدارك ببينم اين بود كه ديشب مراسم سه نفره روز پدر رو برگزار كرديم. اينم ژله گلدار تزريقي مامان مژده كه در ساعت 1:30 با چشماني خواب‌آلود درست شد.   اينم كارت هديه به باباسجاد از طرف من و بهراد       ...

خيلي زودتر از اينا بايد ميومدم ولي متأسفانه دوربينم خراب شده اونم از دست يه وروجك كه هرچي دستش مياد و خرابي ميكنه بگذريم اومدم تا از كارهاي جديد بهراد براتون بگم از اون كلماتي كه وقتي به زبون كودكانه ميگه همه غش ميكنن مامان=ماماني بابا=بابا آب=اب پارك=بات عزيز=عييز بيرون رفتن=دده ماه=ادي تاب=آبا(يعني تاب تاب عباسي) ماشين 206 =ديويدو ديد و و و اينم از عكساي جديد بهراد در سال 93     ...